تبريز و من

رسم بوده ،هر كس به مشهد ،زيارت حرم آقا امام رضا مشرف مي شد ،لقب " مشهدي " را با افتخار كسب مي نمود.

تفقد رنگين پوستان توسط مشتي هوگو ( ايشون معلم سابق هوگو جانه )

مشاور زنان مشتي هوگو

مشتي هوگو با برو بچه هاي وزارت فرهنگ و  ارشاد مسيحي ( بد به دلتون راه ندين،ملتي بدبخت هستند كه حتي توان خريد دو متر پارچه براي ستر عورت هم ندارند،طفلي ها)

در حال "تفقد"  يكي از نخبگان ،حسب اطلاع ايشان در اتاق خواب انرژي هسته ايي ...(دروغ چرا اول خيال كردم با لباس زير  عكس  گرفتند،مراسم شب زفاف هوگو جانه ،بعد فهميديم نه،اين يك ديدار رسمي با نخبگان اين مملكت بي چيز و ندار هست ، مي بينيد  حتي نخبگان هم  در فلاكت هستند) 

آقا جان ما سالهاي سال از ديدار حرمت محروم بوده ،با اين درآمد  در مقابل هزينه ها (كه آنهم براي فقط زنده ماندن كفاف مي دهد ) هم  محال مي دانم به زيارت مشرف شويم،به پا بوست مردي آمده  هوگو نام  ،كارت سفر ما به ريال بود ،كارت سفر ايشون به دلار ،اونهم  ميليوني.

مشتي هوگو جان ،دست خالي كه برنمي گردي ،رسم ما ايراني هاست به مسافر كادو مي دهيم ! هرچند مسافر هم مسافر باشه دست خالي  اينور اونور نمي ره ،رفت هم يه بار يا دو بار ،سرتق دو زار خرج لباس هم وطن هات بكن  ،حالا تابستوني اشكالي نيست ،زمستوني سرما مي خورند. 

صف آش نذری ( اصل مطلب )نه آمریکای لاتین ،لبنان  ....نيست همين ايرون خودمونه.

هوگو جان بفرما اش نذري!