من و شوراي حل اختلاف

موضوع از يه حادثه رانندگي شروع شد،يه هموطن خل چل كه 206 سفارشي هم زير پاش بود....

در عصر يك روز زمستاني انتهاي سال در حاليكه با منزل منتظر تاكسي بوديم ،اون ۲۰۶  زد به بنده (به من ،دقيقتر بگم تقاطع آرنجم با آينه بغل سمت شاگرد راننده !! ) طوريكه آخ ما و قررررررچ آينه بغلي 206 قهوه اي ليرزي هم در آمد ،آن زن سارا است ،ببخشيد آنزن چندين ده قدم جلوتر در خيابان دوبله پارك نمود.

ما هم بخيال اينكه جهت عذرخواهي نگه داشته اند ،آماده قبول  عذرخواهي و ايراد " خواهش مي كنم چيزي نشده !" بوديم كه آن زن با پالتو پوست سفارشي از خودرو سفارشي پياده  و با معاينه آيينه خودرو كه ظاهرا هم اشكالي پيدا نكرده بود ،با آخ  و تفي به پياده گان بي اصل و نسب كه موجبات ناراحتي ايشان و اوف شدن آيينه خودرو سفارشي ايشان را موجب ميشوند ،به سمت بوتيك مقابل نزول فرمودند!

با اظهار اينكه خانم محترم حداقل ببخشيدي؟...... شروع به فحاشي با الفاظ ركيك نمودند،خوشبختانه همسرم به زبان محلي آشنا نبوده و ....

بعد هم محل جرم را پس از رويت اجناس بوتيك ترك نمودند،بلافاصله با 110 تماس گرفتم:

پليس 110 كد 98 بويورن ،آقا بيزي ورديلر و گاشتيلار ......

با راهنمايي كد 98 مقرر شد فردا به دادسرا شكايت نمايم.شكوائيه و استشهادي تهيه و در دادسرا يك روز كاريم تلف شد ،بماند هزينه تمبر و تهيه  و تكميل فرم شكواييه ،به شوراي حل اختلاف محل ارجاع نمودند،(حل چه اختلافي نمي دانم؟!)



فرداي آنروز اول وقت اداري به شوراي حل اختلاف محل مراجعه نمودم ،در ساعت 8:30 بالاخره جواب دادند كه امروز جلسه است دو ساعت بعد بيا !! ( اينهم يك روز كاري) ،پس فرداي آنروز اول وقت اداري مجددا به شوراي حل اختلاف محل مراجعه نمودم ،باز هم فرمودند جلسه دارند، نگاهي به اتاق جلسه انداختم حسب فضولي كه ببينم اين جلسه چه اهميتي داشته كه بايستي هر روز اول وقت بايد تشكيل گردد و بيخيال ارباب رجوع و طرح تكريم ارباب رجوع، اصولا  ارباب رجوع دادگستري دزد ،قاتل و جاني و .... بوده و تكريم ارباب رجوع معنا ندارد.بعله در جلسه كذايي مشاهده شد : ريس جلسه با محاسن فراوان و سياه در حضور جمعي بانوان محجبه جوانسال سخنراني مي كند : خوب فرق خواهان و خوانده را حالا فهميديد ؟!!! خانم بهماني حال متن كتاب را ادامه بده .

فتبارك ال..احسن المسئولين.

باري به ناچار منتظر اتمام جلسه و در ساعت ده مجددا مراجعه نمودم ،در حين تكميل فرمها و مدارك لازم مسئله جالبي حادث شد،فردي كه همين امروز فرق خواهان و خوانده را در جلسه (يا بهتر بگم كلاس درس ) شنيده از من پرسيد (براي تكميل فرم) سواد داري ؟!!

خلاصه نامه اي به پليس راهوار تهيه نمودند جهت استعلام صاحب خودرو كذايي،بديهي است بردن استعلام هم به پليس راهوار وظيفه من شاكي ،بدبخت مي باشد. ( اينهم يك روز كاري)  ... ادامه ماجرا





اين پست در مورخه  ۱۳/۰۱/۱۳۸۷ نگاشته شده بود،منباب سالگرد موضوع و اتفاقي مشابه كه براي يكي از آشنايان حادث شده ،دوباره منتشر نموديم !

براي اين آشنا مزاحم موبايلي بود سمج ،هم زنگ مي زد هم اس ام اس ،به مخابرات همراه اول مراجعه كرده  ،فرموده بودند بايستي به دادگستري رفته شكايت نماييد! نكته قابل توجه اينكه شماره ايشان از سري ۹۱۴ و مزاحمت هم كاملا مشخص و آشكار ،آشنا ي ما هم از وضعيت دادگستري  اطلاع داشته ،بيخيال موبايل شد. 





بله ،به اين مي گويند كاهش مراجعات مردمي به دادگاه ها! 

2 نظرات:

ایپک گفت...

سلام .یاد آن مثل افتادم:
بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد

حاج مهدی گفت...

اعوذ بالله من ال206 قهوه ای با رانندگی یک عجوزه.
اگر مورد زیاد دارد گروه امر به منکر اراذل و اوباش تبریز و حومه آماده همکاری است.

رئیس هیئت مدیره کمیسیون امر به منکر و نهی از معروف
حجت الاسلام و الغیره ... حااااااش مهدی

ارسال یک نظر