با این پی نوشتنت یاد دوران دبیرستان افتادم که از اواسط بهمن گوشه بالا و چپ تخته سیاه بصورت روزشمار مینوشتند که چند روز مونده به عید. یه جوک : روانپزشکان از یه دیوانه درشت هیکل که گوشش هم یه کم سنگین بود داشتن امتحان به عمل می آوردند تا اگه حالش بهتر بود مرخصش کنن. به همه سوالات جواب درست میده. دست آخر بهش میگن برو توپ پینگ پنگ بیار... یارو میره 2 هفته بعد برمیگرده. توی بغلش یه تیکه بافت بزرگ خون آلود هم بود. بهش میگن : این چیه؟ میگه : مگه خودتون نگفتین "برو تخم کینگ کونگ بیار ؟"
1 نظرات:
با این پی نوشتنت یاد دوران دبیرستان افتادم که از اواسط بهمن گوشه بالا و چپ تخته سیاه بصورت روزشمار مینوشتند که چند روز مونده به عید.
یه جوک : روانپزشکان از یه دیوانه درشت هیکل که گوشش هم یه کم سنگین بود داشتن امتحان به عمل می آوردند تا اگه حالش بهتر بود مرخصش کنن. به همه سوالات جواب درست میده. دست آخر بهش میگن برو توپ پینگ پنگ بیار... یارو میره 2 هفته بعد برمیگرده. توی بغلش یه تیکه بافت بزرگ خون آلود هم بود. بهش میگن : این چیه؟
میگه : مگه خودتون نگفتین "برو تخم کینگ کونگ بیار ؟"
ارسال یک نظر