اينهم بخش هنري و سينمايي وبلاگ !

ما كه كم از ديگران نيستيم،اينهم بخش هنري و سينمايي وبلاگ :
اينجانب صراحتا اعلام ميدارد،نه كارگردانم،نه هنرپيشه،نه فيلمنامه نويس،نه رژيسور (نمي دونم يعني چي؟)،نه منتقد هنري،نه بدل كار،نه سياهي لشكر،نه منشي صحنه،نه صدابردار،نه بازيگردان،خلاصه تو عالم فيلم و اينجور چيزها،هيچي نيستم.


ما كه كم از ديگران نيستيم،اينهم بخش هنري و سينمايي وبلاگ :
اينجانب صراحتا اعلام ميدارد،نه كارگردانم،نه هنرپيشه،نه فيلمنامه نويس،نه رژيسور (نمي دونم يعني چي؟)،نه منتقد هنري،نه بدل كار،نه سياهي لشكر،نه منشي صحنه،نه صدابردار،نه بازيگردان،خلاصه تو عالم فيلم و اينجور چيزها،هيچي نيستم.
فقط در عنفوان جواني يه چند شماره مجله فيلم خريدم،بعدش خب اونوقتها كه اكس،شيشه،ماري جووانا(آرتيسته؟) نبود كه معتاد اين چيزهاي بد بد بشم،معتاد مجله فيلم شدم،فيلم هم كه نمي ديديم،تعريف فيلم هارو تو مجله مي خوندم،گاهي مشتركش مي شدم،گاهي چون اون موقع ها پست پيشتاز نبود،از حرص اينكه مجله تو پيشخوان دكه هاي روزنامه فروشي هست و من هنوز نخواندمش،بيخيال اشتراك مي شدم و از دكه مي خريدم،بعد مشكلات زندگي،رفيق ناباب و هزار بهونه ديگه دست به دست هم دادند تا بيخيالش شدم،ولي حالا هم تو پيشخوان روزنامه فروشها،عكس رو جلدشو نيگاه مي كنم،(نمي دونم الان تو چه شماره ايه؟ از شماره 10 يا 11 با اون آشنا شدم،از 100 خواننده و مشترك جدي و از 320 به بعد ديگه نديدمش)،البته يه كم بعدتر از اونوقتها دنياي تصوير آقاي علي معلم رو هم مي خوندم،ايشون تنها نشريه ايي بود كه پوستر فيلم رو هر چند در سايز كارت پستالي، ولي چاپ مي كرد.
سينما برو هم نيستم،هوم تي يتر !!(مي گن سينماي خانگي) هم ندارم،شد فيلم هندي!!



باري مگه هركاري بخواهي بكني ،بايد حتما مدرك داشته باشي؟سوات و تجربه لازمه؟تخصص مهمه ؟فقط بايد عاشق باشي،حال كي ؟ يا چي مهم نيست!
اين هم نقد من از فيلم :



علي سنتوري (داريوش مهر جويي)
اين تيتراژ پاياني فيلم است!



علي در حال تزريق ب –كمپلكس (مخالف بد آموزي هستم).



اين صحنه خيلي حرفها داره،تا نبينيد،دركش نمي كنيد.



علي عاق مي شود.(در کنکور رتبه نیاورده است.)



اين ظرف هاي پت،نبود اين صحنه مشكل تكميل مي شد.(مصرف روغن جامد به دلیل ترانس بالا توصیه نمی شود.)من که ندونستم برق(ترانس برق) با روغن چه ارتباطی دارد،ولی خب یه چیزی می دونند که گفتند.(اینهم بار بهداشتی پنهان فیلم یا بار پنهان بهداشتی فیلم )



علي در حال كوه پيمايي،اون درختهارو مي بينيد،واقعا آفرين به شهرداري.



واي،واي چه صحنه اي،(يه بازي زير پوستي)علي اينجا براي اولين بار گوديزيلارو(املاش درسته؟)ديده.



 نه گوديزيلا نيست،اينجا قرار بود تعاوني مسكن تا سربرج اين ساختمون رو تحويل بده ،كه مي بينيد خيلي كار داره!(این روال تعاونی های مسکنه ،نه)



اين بود نقد من در مورد فيلم.


من كه همون اولش گفتم اينكاره نيستم.
ولي اگه .................................،يا يه چيزهايي تو اين مايه ها بوديم،حتما با اين نقد يه ترفيعي،سفر خارجي،چيزي نصيبم مي شد؟نه؟

4 نظرات:

حفره گفت...

سلام
اگه از شماره 10 و 11 با مجله فیلم آشنا هستی معلومه که خیلی پیشکسوتی ‘ چون این شماره ها مربوط به حدود 25 سال پیشه ...
بیراه نیست که بهت میگن مهندس ‘ آقای مهندس ...

یه مشهدی گفت...

ایول خوشم اومد قشنگ نوشتی
من هم بین نشریه های سینمایی الان 3 -4 سالی فقط دنیای تصویر میخونم

یه مشهدی گفت...

ایول خوشم اومد قشنگ نوشتی
من هم بین نشریه های سینمایی الان 3 -4 سالی فقط دنیای تصویر میخونم

فرزین و سارا گفت...

جناب مخ لس سلام!
با تشکر از ابراز احساسات صمیمی سرکار به استحضار برسونیم که جناب دکتر خازن خودشان نیز در زمان دانشجوئی از اعضای گروه هنری فضولی ـ بزرگترین گروه هنری کشور ـ بودند.
سارا و فرزین

ارسال یک نظر