آذر ساتراپ

در استخر(شرکت فرهنگی ورزشی) آذرساتراپ برای ده جلسه ژتون گرفته بودیم،یه بار با دو سه تا از بچه ها رفتیم (سال پیش تابستون) با سلام صلوات که یه اب تنی داشته باشیم،ژتونهارو دادیم رفتیم تو،یه کم بعد یکی صدامون زد:آقا،آقا تشریف بیارین؟بعله ؟با این ژتونها نمی تونید برید تو!چرا؟نمی تونید دیگه!!


 


در استخر(شرکت فرهنگی ورزشی) آذرساتراپ برای ده جلسه ژتون گرفته بودیم،یه بار با دو سه تا از بچه ها رفتیم (سال پیش تابستون) با سلام صلوات که یه اب تنی داشته باشیم،ژتونهارو دادیم رفتیم تو،یه کم بعد یکی صدامون زد:آقا،آقا تشریف بیارین؟بعله ؟با این ژتونها نمی تونید برید تو!چرا؟نمی تونید دیگه!!


خلاصه گفتند بزار از حاجی استعلام کنیم!ظاهرا حاجی نه از حاجی های مکه برو بود،نه از حاجی های جبهه،مثل اینکه از اون حاجی های نزول خور پدرسوخته بود،نشون به اون نشون که ما پول ژتونهارو پرداخته بودیم، ولی چون شرکت به ایشون با تاخیر بدهی شون پرداخته بودند،اینجوری جبران مافات می کردند.


حمال،نوکیسه،ندید بدید، با اونهمه دم دستگاه خجالت نمی کشی؟ما که پولتو همون اولش داده بودیم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر