می نوشتم چون، جایی نبود كه حرفهامو بشنفن! یا نمی خواهن که بشنفن!
يا مي شنيدند و مي فهميدند بروشون نمي آرن و اكثرا هم نمي فهمن ،ولي مي خواستند من نمي دونستم،مي خواستند من نمي گفتم!! چي گفتم!
بهرحال اون مطلب شيرهاي استاندارد آتيش نشوني يادتونه؟
مثل اينكه مطالب اين وبلاگ فائده اي براي شهر و همشهري ها هم داره،خيال مي كردم فقط يه چند سطری مي نويسم با چن تا عكس و يه مقدار نظر و ابراز لطف بي و نام و نشون عزيزان و همين.
حال شهرداري يا دبيليو دبيليو دبيليو دات تبريز 125 دات كام فرقي نمي كنه يكي شون مثل اينكه مطالب حقير رو ديدن .
ديروز عصر ديدم بچه هاي آتش نشوني با وانت دو كابين شون در ولي عصر در حاليكه بستني قيفي هم نوش جون مي كردن از شيرها بازديد داشنتد و نشون به اون نشون كه شير مقابل بقالزاده رو هم روغن كاري كردند.
ذكر خيرشون شد الان صداي ماشين هاشون مي آد!! خدا بخير كنه.
القصه اون مطلب كذايي باب خير شد و دارند مثل اينكه اصلاحش مي كنند.
1 نظرات:
سلام!
همینه!
انتقاد اگه سازنده باشه همینه!
ارسال یک نظر