من و شوراي حل اختلاف - قسمت دوم

قسمت اول ماجرا



خلاصه دو روز قبل زنگ زدند ،که آقا دیر کردی پرونده رو مختومه کردیم،گفتم آخه اصلا موضوع من حل اختلاف نیست که ؟! یه دیوونه ای با ماشین زیر پاش  زد به من و تو  روز روشن در رفت،من بیام و ایشون هم باشن ،با وساطت شما چه حل اختلافی بکنید،فردا من نه ،یه پیره مرد،یه زن پا به ماه ،یه بچه ،یه زبونم لال روم به دیوار، زد به یه مسئول اون موقع چی؟


فرمودند : شما بایستی تامین دلیل میکردید،ال بل.


فرمودیم : که آخه همین چن تیکه کاغذ یه ماهی مارو علاف کردو ۱۰ ،۱۲ تومن هم هزینه شکواییه ،تمبر،ابطال تمبر و غیره و ذالک آخه این چه وضعیه؟


فرمودند همینه که هست میخواستی خودتو بکشی کنار.

0 نظرات:

ارسال یک نظر